- آتش نشاندن
کنایه از خاموش کردن و فرونشاندن آتش، کشتن آتش
معنی آتش نشاندن - جستجوی لغت در جدول جو
- آتش نشاندن(مَ رَ)
کشتن آتش و اطفاء آن: آتش نشاندن و اخگر گذاشتن کار خردمندان نیست. (گلستان)
- آتش نشاندن
خاموش کردن آتش فرو نشاندن حریق، فرو نشاندن خشم و غضب، خاموش کردن فتنه و آشوب
- آتش نشاندن((~. نِ دَ))
خاموش کردن آتش، کنایه از فرو نشاندن خشم و غضب، خاموش کردن فتنه و آشوب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرونشاندن آتش، نهادی با نیروی متخصص که متصدی خاموش کردن آتش است، اطفائیه، آتش نشان
مامور آتش نشانی که وظیفۀ او خاموش کردن حریق و جلوگیری از آتش سوزی است، دستگاه خاموش کنندۀ آتش که حاوی مواد شیمیایی می باشد، کنایه از از میان برندۀ شوق و هیجان
((~. نِ))
فرهنگ فارسی معین
مأموری که وظیفه او خاموش کردن حریق است، دستگاهی شامل مواد شیمیایی برای خاموش کردن حریق
آتش نشان، علامت آتش
